حتما با جراحی پلاستیک آشنا هستید و یا در زندگی شخصیتان حداقل یک بار آن را تجربه کرده اید. اگر هم خود جراحی پلاستیک انجام نداده باشید، افراد زیادی را دیده اید که این کار را انجام داده اند و راضی یا ناراضی هستند. جراحی پلاستیک از جمله امکانهایی است که در دنیای امروز به ما داده شده و میتواند ظاهرمان را به هر جهتی که میخواهیم تغییر دهد و آن را بهتر یا بدتر کند. به هر حال زیبایی امری نسبی است و تعریف آن طی زمان و تحت تاثیر عوامل مختلف عوض میشود.
در بین ما، عمل بینی ایرانی رواج زیادی پیدا کرده و سالها است که انجام میگیرد و طرفداران و مخالفان خود را دارد. لازم است اشاره کنیم، کلا ایران کشوری نیست که میزان جراحی زیبایی در آن کم باشد؛ افراد وقتی به سن بلوغ یا قانونی خود میرسند، خیلی زود به دنبال عمل زیبایی میروند و معمولا هم جراحی پلاستیک بینی ایرانی را اولویت قرار میدهند. دلیل آن هم واضح است: بینی ایرانی به صورت ژنتیکی بزرگ است و یا به نسبت اروپاییها بزرگ محسوب میشود.
در این متن قرار نیست جراحی پلاستیک بینی ایرانی را نکوهش کنیم و افراد عمل کرده را مقصر بدانیم؛ بلکه میخواهیم شکل بینی ایرانی و زیبایی آن را بررسی و دلایل مورد پسند نبودن آن در فرهنگ عامه را مورد سوال قرار دهیم. همچنین نباید فراموش کنیم که زیبایی طبیعی ایرانی و شرقی در حال از بین رفتن است و در سالهای آینده چیزی از آن باقی نمیماند.
قبل از خواندن این متن پیشنهاد میکنیم مقاله دهه جدید و جراحی پلاستیک را بخوانید.
بینی ایرانی
حالت صورت
بینی ایرانی، مانند بینی کشورهای مجاور و به کل خاورمیانه درشت است و در صورت افراد جای زیادی میگیرد. ایرانیها صورتی ریز نقشتر، چانه و فکی پایین و کوچکتر از سایر مردمان جهان دارند. میتوان گفت به دلیل کوچکی چانه و عقب قرار گرفتن آن است که بینی ایرانی درشتتر به نظر میرسد. فک پایین ما معمولا رشد کمتری نسبت به فک بالا دارد و به همین دلیل کوچکتر بوده، دندانهای فک بالا را جلوتر از دندانهای پایینی قرار میدهد. همین مسئله باعث میشود بینی، حتی اگر خیلی هم بزرگ نباشد، بزرگ به نظر برسد.
بیشتر اروپاییها برخلاف ایرانیها فک بزرگ و صورتی کشیده دارند و به همین دلیل بینیشان هم کوچکتر به نظر میرسد؛ حتی اگر چندان هم کوچک نباشد.
یعنی کل صورت ایرانی است که با صورت و چهره اروپایی فرق دارد و این تفاوت تنها به یک عضو، یعنی بینی خلاصه نمیشود.
جغرافیا و انتخاب طبیعی
هر چه از خاورمیانه، به سمت کشورهای آسیای شرقی پیش برویم بینیها کوچکتر میشوند. بینی آفریقاییها گوشتی و بدون برآمدگی است. اروپاییها بینی ظریفتری دارند و بعضی از مردمان قاره آمریکا و سرخ پوستان هم شبیه ایرانیها دارای بینی بزرگ هستند. شکل بینی ایرانی که در نژاد مدیترانهای قرار میگیرد اغلب عقابی و قوزدار است. هر چند مردم جنوب از بینی گوشتی و پهنتری برخوردار بوده و مردم شمال ایران دارای بینی استخوانی میباشند.
البته افراد ایرانی زیادی هستند که از بینی کوچکی برخوردار اند و اگر به شکلی ساده لوحانه شانس ازدواج و بچه دار شدنشان را، به علت زیبایی و محبوبیت بیشتر در جامعه بیشتر در نظر بگیریم، به این نتیجه میرسیم که این ویژگی در حال کم رنگ شدن بوده و طی سالهای زیاد قرار است تغییرات ژنتیکی در ما صورت بگیرد و بینی ما بر اساس انتخاب طبیعی کوچک و کوچک تر شود. هر چند این تغییرات در کلیه قومیتها و ملیتها اجتناب ناپذیر هستند و انسان همواره در حال تغییر است؛ بشر ظاهری ایستا و یک شکل ندارد و عوض شدن ظاهرش حتی از نسلی به نسل دیگر امری بدیهی و قطعی میباشد.
اما اگر از احتمالات ساده لوحانه گذر کنیم، میبینیم که تنها معیار برای تشکیل خانواده یا اصطلاحا در این جا تولید مثل، بینی نیست و اگر هم باشد، با ورود جراحی بینی به ایران در سال 1321، معضل بینی بزرگ در ایرانیان قابل حل به نظر میرسد. این گونه همه افراد میتوانند زیبا محسوب شوند و مشکل بینی ایرانی که مانند بینی عربی و بینی مردم ترکیه بزرگتر و استخوانیتر است از بین برود.
چرا بینی ایرانی زشت است؟
در این جا زشت، سلیقه و نظر شخصی ما نیست و از دید جامعه شناسانه و کلی بررسی میشود. چرا زیبایی بینی ایرانی در دست فراموشی است و هر روز کمرنگ تر میشود؟ چرا پیشرفت زمان افراد بیشتری را راضی به جراحی پلاستیک میکند و این کار به مرور عادیتر میشود؟ جدا از خوب و بد بودن عمل زیبایی و عوارض فیزیکی و روحی آن، آیا افراد از اول چنین نیازی را در خود احساس میکرده اند و خود را ملزم به تغییراتی این چنین بزرگ میدانسته اند؟
پاسخ سوال آخر خیر است. افراد از اول احساس نمیکرده اند که باید صورت خود را به کل عوض کنند، حتی اگر خیلی زشت به نظر میآمدند یا نارضایتی شدیدی نسبت به قیافه و چهره خود داشتند. شاید بگویید که جراحی پلاستیک از نظر تاریخی قدمتی باستانی دارد و مدارک و استنادات آن نیز موجود اند. اما باید بدانید که این کار پر از ریسک، مخصوص افراد آسیب دیده یا خیلی ثروتمند بوده و تا این حد همه گیر نبوده است. حتی با وجود دیوار نویسیها و کتیبههای باستانی نیز نمیتوانیم بگوییم جراحی پلاستیک رواج داشته و مرتبا انجام میشده؛ در نهایت آن چه از گذشتگان داریم جز احتمال چیزی نیست و حقیقتی قطعی درباره آنان وجود ندارد.
از عصر باستان تا به امروز، بشر تغییرات زیادی کرده و نیازهای او نیز به تبع عوض شده اند. انسان از آغاز به زیبایی و زیباتر شدن میل داشته و اجازه داده مفهوم زیبایی، که مفهومی متغیر است، بر او اثر بگذارد و امیال او را کنترل کند؛ البته که این مفهوم نیز بر اساس امیال انسان تعریف میشده و تاثیرات این دو بر یکدیگر دو جانبه است. آن چه ما را از مردمان گذشته جدا میکند این است که اعمالی مانند جراحی پلاستیک، برای اکثرمان قابل دسترس اند؛ در حالی که در گذشته همه گیر شدن یا به اصطلاح مد معنی نداشته و برای افراد قابل درک نبوده است.
مد و فرهنگ ایرانی
اگر دوران تاریخی و قدیم را فاکتور بگیریم، به سالهای قبل از ورود جراحی پلاستیک به ایران و در کل پیش از مدرنیزه شدن این کشور میرسیم و میبینیم که باز هم مد و فشن به معنای امروزی وجود نداشته اند و مردم را درگیر خود نمیکردند. افراد ایرانی طی زمانهای مختلف لباسها و پوششهایی یکسان داشته اند و زیبا و نازیبا را از هم تشخیص میدادند ولی این به معنی وجود داشتن مد و فشن نبوده و انتخابها و معیارهایشان ریشهای دیگر داشته است.
برای مثال فرهنگ اسلامی تاثیر به سزایی در تغییر سلیقه ایرانی داشته؛ تغییر احکام اسلامی، تغییر حکومت و قوم حاکم، تجارت با کشورهای مختلف، ریشه باستانی زیبایی آریایی، هنر آریایی و… همه و همه زن و مرد زیبا و ظاهر مورد قبول جامعه را تعیین میکرده اند و این معیارها نسل اندر نسل ادامه پیدا میکردند. اصلا ورود اعراب به ایران و ازدواج با آنها، افراد دو رگه زیادی را به وجود آورده و در نتیجه ژنتیک ایرانی، که خود شامل قومیتهای متنوع و بسیار است را دگرگون کرد.
آن چه امروزه به عنوان بینی ایرانی میشناسیم حاصل ترکیبی ژنتیکی و دیرینه با قومیتهای مختلف است و به همین خاطر برای مثال بینی افراد شمالی با جنوبی فرق دارد.
مفاهیمی مانند مد، مفاهیمی مدرن و برآمده از نیازهای جامعه مدرن اند. واضح است که انسان مدرن امیالی متفاوت با انسان غیر مدرن دارد. در گذشته چیزی به نام نیاز کاذب معنا نداشت و شاید تنها قشر مرفه را دچار خود میکرد؛ هر چند باز هم در قالبی سنتی و طبق عرف تعریف میشد. حال با در دسترس بودن همه چیز برای همه کس، نیازها واقعی یا غیر واقعی اند و لزوما باعث بقای ما نمیشوند؛ حتی اگر به صورت غیر مستقیم بر آن تاثیر بگذارند.
به شکل مستقیم، ما نیاز نداریم که بینی ایرانی خود را عوض کنیم و آن را به شکلی کوچک و ظریف درآوریم تا زنده بمانیم. اما به شکل غیر مستقیم و با توجه به نیازمان به زیبا دیده شدن و در نهایت یافتن جفت مناسب، میبینیم که این کار خیلی هم غیر منطقی نیست و در واقع باعث محبوبیت، بقای نسل، پیدا کردن شغل بهتر و… میشود.
در عصر مدرن و سریع امروزی، زیبایی از ریشه سنتی خود جدا شده و با کل جهان سنجیده میشود. سادهاش این است که اروپاییها بینی کوچکی دارند پس بهتر است ما هم بینی کوچکی داشته باشیم. رسانه و اینترنت سبب میشوند که ما خیلی زود از کوچکترین تغییرات جهان اطراف مطلع شویم و خود را همسو و هم جهت با آن تغییر دهیم. تحولات در همه زمینهها اکنون آن قدر سریع اند که افراد متولد شده در یک دهه، دهه قبلی یا بعدی خود را درک نمیکنند و تجربه زیستی کاملا متفاوتی دارند. به همین دلیل است که مد تعریف و ریشه ای کاملا غربی و مدرن دارد. چون نیاز انسان مدرن است؛ انسان مدرن هم که از صنعتی شدن و غرب به وجود آمده و شهر و زندگی تخصصی کم کم همه جوامع را در بر گرفته اند. فرد مدرن تنوع طلب بوده و دوست دارد خیلی زود همرنگ جهان اطراف و برتر خود یعنی همان غرب شود. زیبایی اکنون تاریخی و سنتی نیست؛ بلکه وارداتی است و سال به سال و حتی فصل به فصل عوض میشود.
برای همین میگوییم که بینی ایرانی زشت است؛ چرا که این بینی سنخیتی با معیارهای زیبایی شناسانه بین المللی ندارد. شاید تا پیش از ورود جراحی پلاستیک به ایران شکل بینی ایرانی و مقایسه آن با کشورهای دیگر خیلی مورد توجه نبوده؛ اما پس از آن به یک دغدغه کلی برای ایرانیان تبدیل شده است.
آیا بینی ایرانی همچنان نازیبا است و در سال جدید نیز نیاز به عمل دارد؟
با توجه به عوض شدن معیارهای زیبایی توسط افراد تاثیر گذاری چون سلبریتیها، برندها و دیگر پرچم داران صنعت فشن، باید بگوییم که بینی ایرانی طبق تعاریف جهانی دیگر نیاز به تغییر آنچنانی ندارد، یا لااقل شعارهای مربوط به ترندهای تازه که دم از نچرال بودن و زیبایی طبیعی میزنند به ما این طور میگویند.
زیبایی طبیعی ما با زیبایی طبیعی اروپاییها و آمریکاییها یکی نیست و در این ترند هم تفاوتهای ژنتیکی ما را گرفتار خود میکنند. البته بد نیست بدانیم که هر چند تحولات دنیای امروز مثل برق و باد اند و خیلی زود صورت میگیرند؛ برخی از افراد به معیارهای پیشین وفادار مانده و مد شدن یک چیز کمی هم زمان میبرد. برای مثال بینی قوزدار و عقابی شکل و در کل استفاده از مدلهایی که در اندام و چهره خود نقص دارند توسط برندهایی مانند بالنسیاگا، ماگلر، میو میو، مارین سر، وتمنتس و… انجام میشود؛ ولی مدلهای بی نقص و رویایی قبلی همچنان سر جای خود هستند و حتی تعداد بیشتری دارند.
افراد تاثیر گذار مانند هنرپیشهها، مجریها، مدلها و بازیگران مرتبا جراحی پلاستیک انجام میدهند و مردم نیز با دیدن آنها و مقایسه با خودشان، این کار را تکرار میکنند. نمیتوان گفت که دلیل همه افراد پیروی از سلبریتیها است اما وجود اینترنت اثر مستقیمی بر تعیین معیارهای زیبایی دارد و ما مدام، خودآگاه یا ناخودآگاه فشار جامعه را مبنی بر الزام بر زیبا بودن طبق تعریفهای مشخص تحمل میکنیم.
کارداشیانها و دیگران
خانواده کارداشیان مثالی دم دستی از مبلغهای جراحی پلاستیک هستند؛ ولی سلبریتیهای بسیاری هم وجود دارند که دوست دارند ظاهر خود را طبیعی نشان دهند در حالی که عملهای زیادی انجام داده و میدهند. در حقیقت ترند نچرال بودن، مانند این است که بگوییم عملهای ملایمتری انجام دهید. بینی ایرانی خود را عروسکی نکنید بلکه فقط قوز آن را بردارید. چیزی شبیه به این! جراحی پلاستیک هنوز هم یواشکی جای خود را حفظ کرده و صرفا طریقه ای متفاوت پیدا کرده است. تازه این ترند مربوط به اروپا و غرب است و ربطی به ما ندارد. تا بینی ایرانی و قوزدار این جا مد شود چندین سال طول میکشد! چرا که ما همیشه چند سال عقبیم و طبیعی است که عقب هم باشیم. به هر حال مد و فشن در فرهنگ ما ریشه ندارند؛ اگر هم پتانسیلی برای آنها وجود داشته با اسلامی شدن همه چیز از بین رفته است. مد ایرانی جدای از مد خارجی تعریف میشود و نمیتواند پا به پا با اروپا پیش رود. در نتیجه ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که چهرههای رنگین پوست و متفاوت در غرب مورد توجه قرار بگیرند؛ اما این انتظار در خود ایران بیهوده است.
به شکل خنده داری فرد ایرانی میتواند در اروپا خوشگل باشد و به بینی ایرانی دست خود نیز دست نزند، اما در این جا زیبایی بینی ایرانی معنایی ندارد. چون مد نیست و حالا حالا ها هم مد نمیشود.
تنها امید این است که همان طور که مدلهای سایز صفر از میان رفتند و با پدید آمدن مریضیهایی چون انورکسیا و بولیمیا، بدن بیش از حد لاغر جایگاه خود را در دنیای فشن از دست داد؛ بینی ایرانی نیز کم کم و طی گذشت چند دهه در دنیای مد صاحب محبوبیت شود و در کنار دیگر اقسام بینی زیبا به حساب بیاید.
نکته آخر
در این مقاله از تصاویر افراد غیر ایرانی استفاده شده و این کار دو علت دارد: اول اینکه ببینیم دنیا به سمت نچرال بودن میرود و قبح این نوع از زیبایی در حال ریختن است. اکنون، به شکلی خوشبینانه با زیبایی طبیعی نه تنها میتوان اعتماد به نفس داشت؛ بلکه میتوان معروف شد! دوم این که عکس خوب و درخوری از بینی ایرانی در دسترس نیست! کافی است یک بار این عبارت را سرچ کنید تا با سیل عظیم تبلیغات جراحی پلاستیک بینی روبرو شوید. هیچ مدل یا بازیگر ایرانی با بینی بزرگ آن قدر شناخته شده نیست و اگر هم باشد عکسهاس خوبی با تمرکز بر این موضوع ندارد.
یک پاسخ
آخه منشا همین قوز انحراف بینیه کاش پول داشتم اصلاحش میکردم خیلی اذیتم شبها تو خواب خفه میشم